- همه
- امور استخدامي
- آئين دادرسي مدني
- اراضي
- امور پزشكي و مواد خوردني
- تابعيت
- حقوق بيمه
- حقوق خانواده
- حقوق كار
- حمايت خانواده
- قانون مجازات
- قانون مدني
- قوانين ثبتي
- مالك و مستاجر
- مالكيت معنوي
سوال :
در ازدواج دومم همسر يك فرزند دارد. مي خواستم بدانم آيا فرزند از پدر خوانده خود ارث مي برد ؟ و از لحاظ قانوني حقي از پدر خوانده مي تواند داشته باشد ؟
جواب :
به طور كلي در قوانين ايران به فرزند خوانده هيچ ارثي تعلق نخواهد گرفت و فرزند تنها از پدر و مادر اصلي خود ارث خواهد برد.
سوال :
چند سال قبل با شوهرم ازدواج كردم ولي متأسفانه بچه دار نشديم به علت عشق و علاقه اي كه بين من و شوهرم وجود دارد قصد جدا شدن از يكديگر را نداريم ولي از طرفي شوهرم حاضر به آوردن كودك از بهزيستي يا شيرخوارگاه نيست. اخيراً از طريق يكي از دوستانم متوجه شده ام كه ميتوانيم با مراجعه به دادگاه و با روش اهداء جنين ، صاحب فرزند شويم از لحاظ حقوقي ، اين اقدام ، اين اقدام چگونه انجام مي شود؟
جواب :
بموجب قانون اهداء جنين به زوجين نابارور مصوب 1382 ، كليه مراكز تخصصي درمان ناباروري ذي صلاح مجاز خواهند بود با رعايت ضوابط شرعي و شرايط مندرج در قانون نسبت به انتقال جنين هاي حاصله از تلقيح خارج از رحم زوجهاي قانوني ، به رحم زناني كه پس از ازدواج ناباروري آنها به اثبات رسيده است ، اقدام كنند.
براي اين كار ، شما و همسرتان بايد تقاضاي دريافت جنني را مشتركاً تنظيم و به دادگاه تسليم كرده و پس از احراز شرايط ذيل ، دادگاه اجازه دريافت جنين را به آنها خواهد داد:
1 – زوجين امكان بچه دار شدن نداشته باشند و زوجه استعداد دريافت جنين را داشته باشد.
2 – زوجين صلاحيت اخلاقي داشته باشند.
3 – هيچ يك محجور نباشند
4- هيچ يك مبتلا به بيماريهاي صعب العلاج نباشند.
5 – هيچ يك معتاد به مواد مخدر نباشند.
6 – زوجين تابعيت جمهوري اسلامي ايران را داشته باشند .
پس از بررسي موارد فوق ، دادگاه اجازه دريافت جنين را به زوجين خواهد داد ولي اين اجازه تنها براي يك بار صادر خواهد شد.
سوال :
اگر كسي فوت كند و داراي فرزند خوانده باشد، ارث وي چگونه تقسيم مي شود؟
جواب :
بر اساس قوانين در ايران، اساساً به «فرزند خوانده» بوده و مايل به واگذاري بخشي از اموال خود به ايشان (بعد از فوت) مي باشيد.مي توانيد با تنظيم وصيت نامه، حداكثر تا ثلث اموال خود را به نفع ايشان وصيت كنيد.
سوال :
دو ماه پيش به عقد پسري درآمدم و مهريه ام يك دانگ از آپارتمان وي بود . به دليل بيكاري وي وكالت دادم كه سهم مرا نيز فروخته و با آن سرمايه كار فراهم كند. اما بلافاصله پس از فروش آپارتمان ادعا ميكند كه تو مهريه ات را بخشيده اي و تصميم دارد مرا طلاق دهد . ايا راهي براي مطالبه مهريه براي من وجود دارد ؟ لطفاً مرا راهنمايي كنيد .
جواب :
اين خواهر محترم در سؤال خويش ، بيان نكرده اند كه آيا اولاً وكيل (شوهر ايشان) پس از فروختن ملك ، حق دريافت ثمن معامله به نسبت يك دانگ ايشان را داشته است يا خير ؟
زيرا چنانچه چنين حقي نداشته و يا محق به دريافت ثمن و تحويل به مالك اصلي (زوجه) بوده است ، ميتوانيد از دادگاه مطالبه مبلغ حاصل از فروش يك دانگ خود را بنماييد.
ثانياً آيا در سند ازدواج ، وصول مهريه (يك دانگ آپارتمان) از طرف زوجه ، اعلام شده است يا خير ؟ چنانچه انتقال يك دانگ از شوهر به شما ، در سند ازدواج ذكر نگرديده است ، در واقع مهريه شما ، دريافت نشده تلقي گرديده و شما مجاز به مطالبه مهريه از شوهر خويش ميباشيد.
صرف نظر از دو موضوع فوق ، با فرض اينكه زوجه با دريافت يك دانگ ، اعلام وصول مهريه خويش را نموده باشد ، واگذار كردن آن به زوج جهت كمك به ايشان و فراهم كردن سرمايه كار بوده و به هيچ وجه قصد تبرعي در كار نبوده است . لذا مطابق ماده 265 قانون مدني : “هر كس مالي به ديگري بدهد ظاهر در عدم تبرع است بنابراين اگر كسي چيزي به ديگري بدهد بدون اينكه مقروض آن چيز باشد ، ميتواند استرداد كند”.
سوال :
مدت 20 سال است با مردي ازدواج كرده ام و طي اين بيست سال ، سختي هاي زيادي را متحمل شده ام . دو پسر دارم و طي اين مدت در شغل معلمي كار كرده و هر چه حقوق مي گرفتم شوهرم خرج زندگي مي كرد يك سال پيش بهانه گيري شوهرم شروع شد و با كوچكترين بهانه ما را ترك مي كرد بعضي مواقع يك هفته بلكه بيشتر به منزل نمي آمد بعداً فهميدم بدون اجازه من ازدواج مجدد نموده و طي اين مدت هميشه به من بي احترامي و آزار و اذيت مي كرد.و مرا مجبور نمود كه در يك خانه استيجاري در شهرستان ديگر تنها زندگي كنم و مدت 9 ماه است كه هيچ گونه هزينه يا نفقه اي به من نداده است پيش ما نمي آيد فقط پيغام مي فرستد كه مي خواهم از تو جدا شوم و ديگر با تو زندگي نمي كنم لذا خواهشمندم بگوييد با 20 سال زندگي با ايشان و با توجه به اينكه تمام حقوقم در خانه خرج مي شد آيا همان مهريه اي كه هنگام ازدواج تعيين شده بود به من تعلق مي گيرد ؟ (در سال 1362 مهريه ام 000/000/1 ريال بوده ) لطفاً بنده را راهنمايي بفرماييد كه به كجا مراجعه كنم تا حق و حقوق خود را طلب نمايم ضمناً در هر زمينه اي كه حق و حقوقي شامل بنده مي شود راهنمايي مي شود راهنمايي بفرماييد؟
جواب :
بر اساس تبصره ماده 1082 قانون مدني مصوب سال 1376 ، مبلغ مهريه متناسب با شاخص تورم افزايش يافته و در حال حاضر به بيش از 30 برابر رسيده است . لذا با تقديم دادخواست به دادگاه خانواده ، مجاز به مطالبه مهريه خويش به ارزش روز مي باشيد .
عدم پرداخت نفقه (ترك انفاق زوجه) نيز ، از عناوين مجرمانه بوده و بموجب ماده 642 قانون مجازات اسلامي ، قابل تعقيب كيفري مي باشد.
لذا از اين باب نيز مجاز به طرح شكايت كيفري در دادگاه بر عليه همسرتان مي باشيد.
از طرف ديگر حق مطالبه نفقه زمان گذشته را نيز داريد. لذا با تقديم دادخواست به دادگاه خانواده از اين بابت نيز مجاز به اقدام حقوقي مي باشيد.
صرف نظر از مطالب فوق ، با عنايت به سپري شدن 20 سال از زندگي مشترك ، چنانچه با وساطت بستگان و آشنايان ، امكان تداوم بخشيدن به زندگي مشترك وجود داشته باشد، اصلح در انتخاب اين راه مي باشد.
در غير اين صورت ، پس از طي مراحل فوق ، مي توانيد پس از مشورت با يك مشاور حقوقي ، راه طلاق و جدايي را نيز در پيش گيريد.
سوال :
سالهاست كه با شوهرم اختلاف دارم دو فرزند نيز از وي دارم ولي امكان زندگي برايم ميسر نيست . شوهرم وضع مالي بسيار خوبي دارد و لذا تصميم دارم مهريهام را وصول كنم . به نظر شما بهتر است از چه راهي اقدام كنم لطفاً مرا راهنمايي كنيد؟
جواب :
براي دريافت مهريه ميتوان از دو روش استفاده كرد :
1 – از طريق دايره اجراي ثبت : زوجه تقاضاي خويش مبني بر وصول مهريه را تقديم دفترخانه ازدواج كه عقد نكاح را جاري ساخته است ، كرده و بعد از تنظيم اوراق مربوطه ، به دايره اجراي ثبت محل معرفي ميشود.
دايره اجراي ثبت اقدام به صدور اجراييه و ابلاغ آن به شوهر مينمايد. در صورتي كه زوج در ظرف مهلت قانوني ، اقدام به پرداخت مهريه ننمايد ، زن ميتواند تقاضاي توقيف اموال شوهرش را بنمايد چنانچه شوهرش كارمند دولت باشد ميتواند حقوق وي را تا يك چهارم توقيف كند.
2 – از طريق دادگاه : در اين روش زوجه دادخواستي به طرفيت شوهرش تنظيم كرده و در قسمت خواسته ، مبلغ مهريه را به نرخ روز نوشته و از دادگاه تقاضاي وصول آن را ميكند البته مطابق خواسته دعوي ، هزينه دادرسي را بايد بپردازد و چنانچه توانايي مالي نداشته باشد دادخواست اعسار از پرداخت هزينه دادرسي را نيز همزمان با تقديم دادخواست اصلي ، تقديم دادگاه مينمايد. بعد از صدور حكم دادگاه و قطعيت يافتن آن ، زوج موظف به پرداخت مهريه بوده و در صورت استنكاف از پرداخت مهريه ، مجازات حبس در انتظار او خواهد بود مگر آنكه توانايي اثبات اعسار خويش را از پرداخت مهريه داشته باشد . در چنين صورتي زوج موظف به پرداخت مهريه همسر خود به اقساط خواهد بود.
سوال :
- دختري 25 ساله هستم كه دو سال پيش با مردي كه ساكن دبي بود با مهريه 600 سكه بهار آزادي ازدواج كردم متأسفانه شوهرم از بدو ازدواج مرا مورد ضرب و شتم قرار ميداد و شرايط سختي برايم به وجود آورده بود كه امكان ادامه زندگي برايم ميسر نبود.
2 ماه پيش بعد از اينكه مرا به شدت مورد ضرب وشتم قرار داد در حاليكه هنوز آثار كبودي روي بدنم مشهود بود به ايران برگشتم وقتي براي پيگيري شكايت و وصول مهريه اقدام كردم متوجه شدم شوهرم در اثناي آمدن من به ايران ، تنها ملكي را كه در ايران داشتهاست جهت فرار از پرداخت مهريه به نام برادرش كردهاست و هيچ مال ديگري در ايران ندارد.
چگونه ميتوانم مهريه ام را وصول كنم ؟ لطفاً مرا راهنمايي كنيد؟
جواب :
به اين خواهر محترم توصيه مينمائيم كه چنانچه مدارك قانوني از جمله طرح شكايت نزد پليس دبي و يا گواهي پزشكي قانوني در اختيار داريد ، به دادسراي عمومي تهران مراجعه و بعنوان ايراد ضرب و جرح شكايتي از همسر خود نموده و سپس دادخواست مطالبهه مهريه را نيز تقديم دادگاه خانواده كرده و ضمناً مستنداً به ماده 218 قانون مدني دادخواست ابطال انتقال ملك اشاره شده در سؤال را نيز تقديم دادگاه نمائيد.
بديهي است چنانچه دلايل و قرائني مبني بر اينكه معامله انجام شده صوري و به قصد فرار از دين بوده است ، در اختيار داشته باشيد ، قطعاً دادگاه به ابطال معامله صوري رأي خواهد داد.
دلائل و قرائني همچون انتقال به بستگان سببي يا نسبي درجه يك (والدين ، برادر ، خواهر و همسر) ، عدم پرداخت وجه از طرف خريدار به فروشنده ، تاريخ انجام معامله و … جهت ابطال معامله كمك شايان خواهد كرد.
سوال :
دختري 14 ساله هستم و پدرم را سالها پيش از دست دادم و با مادر و برادرم زندگي ميكنم. چندي پيش خواستگاري برايم آمده ولي برادرم با ازدواج من مخالفت ميكند در صورتي كه خواستگار من هيچ ايرادي ندارد. آيا او ميتواند مانع ازدواج من شود؟
جواب :
ماده 1043 قانون مدني اشعار ميدارد : نكاح دختر اگر چه به سن بلوغ رسيده باشد موقوف به اجازه پدر يا جد پدري اوست.
اما در صورت فوت پدر به شرط اينكه دختر داراي اهليت استيفا باشد يعني بالغ و عاقل و رشيد باشد ميتواند در مورد ازدواج خويش تصميم بگيرد و نيازي به اذن ديگري نيست.
سوال :
بر اثر اختلافات زيادي كه با شوهرم پيدا كردم به دادگاه خانواده رفتم و دادخواست مطالبه مهريه و نفقه دادم. شوهرم هيچ مالي نداشت و من تمام حق و حقوقم را بخشيدم تا از دست او رها شوم بعد از اينكه دادگاه ، گواهي عدم امكان سازش صادر كرد ، شوهرم براي اجراي صيغه طلاق به دفترخانه نمي آيد آيا راه قانوني براي اجبار شوهرم وجود دارد لطفاً مرا راهنمايي كنيد؟
جواب :
: اجبار زوج و احضار وي براي اجراي صيغه طلاق توسط دادگاه ، فقط در مواردي است كه گواهي عدم امكان سازش به لحاظ “اثبات عسر و حرج زوجه” بر طبق ماده 1130 قانون مدني يا به لحاظ “عدم پرداخت نفقه” و عدم امكان الزام زوج به پرداخت آن يا بر اثر تحقق يكي از شروط مندرج در عقدنامه صادر شود.
در در صورت تحقق يكي از شرايط فوق و صدور گواهي عدم امكان سازش از طرف دادگاه خانواده ، بر طبق ماده واحده قانون تعيين مدت اعتبار گواهي عدم امكان سازش مصوب سال 68 سه ماه به دفتر طلاق تسليم شده وگرنه از اعتبار ساقط خواهد شد. چنانچه ظرف مدت مقرر ، گواهي مذكور به دفتر ثبت طلاق تسليم شود ، سردفتر ، زوجين را جهت اجراي صيغه طلاق دعوت و در صورت عدم حضور ، براي بار دوم دعوت خواهند شد. چنانچه زوجه در دفترخانه حاضر نشود زوج صيغه طلاق را جاري كرده و پس از ثبت آن ، سردفتر مربوطه ، مراتب وقوع طلاق را به زوجه اطلاع خواهد داد. در صورتي كه زوج از حضور در دفترخانه امتناع كند ، سردفتر طلاق ، مراتب را تأئيد و به دادگاه صادر كننده گواهي عدم امكان سازش ، اعلام نموده و در اين مرحله ، دادگاه زوج را احضار و در صورت امتناع زوج ، دادگاه با رعايت جهات شرعي صيغه طلاق را جاري و دستور ثبت آن را به دفتر طلاق خواهد داد.
حال چنانچه گواهي عدم امكان سازش صادره به يكي از دلايل فوق نبوده مثلاً به لحاظ بذل مهريه از ناحيه زوجه و قبول آن از طرف زوج صادر شود ، بر طبق نظريه شماره 3823/7 مورخه 12/8/78 نظريه مشورتي اداره كل حقوقي و تدوين قوه قضائيه ، الزام زوج به اجراي صيغه طلاق مجوز شرعي ندارد.
سوال :
: چه بيماريهايي باعث مي شود بدون در نظر گرفتن حق مرد طلاق جاري شود؟
جواب :
در قانون مدني، وجود عيوب خاص در مرد، سبب مي شود زن حق فسخ نكاح مي باشد. ماده 1122 قانون مدني وجود 3 عيب در مرد را موجب حق فسخ نكاح براي زوجه بر شمرده است كه عبارت از «عنن»، «حضاء» و «مقطوع بودن آلت تناسلي» مي باشد.
شرح هر يك از عيوب مذكور را در كتب حقوق خانواده و يا رساله هاي عمليه مي توان ملاحظه كرد.